مهربان من
ستاره هاي دستانت ستودني است
خداوندا تو ميداني که من دلواپس فرداي خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زيبا را دلم بين اميد و نا اميدي ميزند پرسه ، ميکند فرياد ، ميشود خسته مرا تنها نگذار خداوندا ....
من براي مرگ خود يک بهانه مي خواهم
يک بهانه ي پوچ عاشقانه مي خواهم
از غمي که مي داني بي تو بودنم مرگ است
بي تو هرگز ...
گر بهانه اين باشد من بهانه مي گيرم
عاشقانه مي ميرم ...
اي دل غم اين جهان فرسوده مخور
بيهوده نئي غمان بيهوده مخور
چون بوده گذشت و نيست نابوده پديد
خوش باش و غم بوده و نابوده مخور
سلام دوست عزيز
ممنون که به وبم اومدي
شماباافتخارلينک شدين