• وبلاگ : من و تنهايي
  • يادداشت : صبر؟!من؟سنگ صبور...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هليا 

    سلام خانمم..خونه جديدت مبارك..اميدوارم مثل اون يكي بلاگت نشه كه اين اخراش خيلي غمگين بودي..گرچه الانم غمگين نوشتي..ديشب اس دادم جوابمو ندادي..آخه چي شده عزيزم؟

    راستي..هنوز ديدم به زندگي عوض نشده اما با اتفاقي كه افتاد يه جورايي شايد به خودم اومدم..ولي با اين حال نميدونم چرا بي هيچ دليل موجهي ميخوام گريه كنم..هنوزم تو شوك همون اتفاقم..وقتي بهش فكر ميكنم با اينكه خدا رو شكر حل شده ولي بازم گريم ميگيره..

    غمگين نباش..خواهش ميكنم

    پاسخ

    سلاااااااام..(کنترل ميکنم خودمو) اون طفلي که از اولش غمناک بود!! آخرش شده بود فيلم هندي...اکشنم زياد داشت البته!
    ببخشيد خواب بودم! نميدونم والا..هنوزم مثل قديما ميگيره گاهي اين دل.
    ببينم تو که ميگي غمگين نباشم خودت خيلي خوشحالي؟!(به اين روش ميگن دست پيش و بگير که پس نيفتي) انشالله از اين اتفاقات تکان دهنده هي بيفته ببينم بالاخره به خودت مياي کامل يا نه.
    قربونت بشم گريه که همه ميخوان گريه کنن(بووس) و هيچ دليلي هم نميخواد.گريه کن..بريز بيرون..