• وبلاگ : من و تنهايي
  • يادداشت : کوچه...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي کاش هيچ وقت از کوچه اي که توش خاطره داشتيم عبور نکنيم.............

    سلام.خيلي زيبا و قشنگ بود مر30

    زندگي چيزي نيست که لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود

    گاهي که از کوچه هايي که توش خاطره هاي قشنگي داشتم رد ميشم قلبم درد مي گيره و بي اختيار گريه ام مي گيره واقعا فريدون مشيري بدون اون با چه حالي از کوچه گذشته...............

    + روميسا 2000 

    آدم هايي هستند که بودنشون
    حتي مجازي به آدم آرامش مي ده
    دوستيشون برات حقيقي ميشه
    و يهو ميشن يه قسمتي از زندگيت
    آدم هايي که با تمام مجازي بودنشون سهم بزرگي توي حقيقت و دوستي هاي تو دارن
    قدرشونو بدونيد . .
    اين کوير را از رفتن گريزي نيست
    بارانم شو
    ببار تا نفسي گيرم
    تا به ياد آورم که روزگاري بودي
    که شبانه هايم را عطر تو عاشقانه مي کرد
    که عاشقي ها کرد اين دل من با تو
    چه حيف
    بي تاب رفتن شده دلم
    اين کوير را از رفتن گريزي نيست
    بارانم شو

    [گل]
    + مهدي 
    ...تا شقايق هست ، زندگي بايد ...
    + محمد 
    کوچه امشب که نداشت اهنگي
    خواب بود مهتاب در کوچه ما
    من نگاهم به سکوتي سنگين
    غصه ها, تاب در تاب در کوچه ما
    سوختن بر لب هر پنجره اي
    شده بود اين باب در کوچه ما
    بي کسي , تنهايي و دلواپسي
    نازنين, مي کند ايجاب در کوچه ما
    از غم دوري تو قاصدکي
    بودت او از همه بي تاب در کوچه ما
    زير باران چهره ي معصوم تو
    عکس ها هست بي قاب در کوچه ما
    شب به هر حال شب دلتنگي
    دلهره,درد و عذاب در کوچه ما
    چشم من خواب ندارد, گويا
    جرم بودا خواب در کوچه ما