زندگي چيزي نيست که لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود
گاهي که از کوچه هايي که توش خاطره هاي قشنگي داشتم رد ميشم قلبم درد مي گيره و بي اختيار گريه ام مي گيره واقعا فريدون مشيري بدون اون با چه حالي از کوچه گذشته...............