يکي عاشق بود... يکي عاشق نبود...؛هيچکس مثل خدا عاشق معشوقش(ما انسان ها) نبود
يه روز عاشقش بودم ،يعني با تموم وجودم مي خواستمش اما... نميدونم چرا خدا وسط عاشقي من بلند گفت:-کات- اما ديگه نگفت:صدا-نور- حرکت
نمي دونم چرا؟شايد منعاشقي و خوب بازي نکردم -
" يکي بود... يکي نبود... غير از خداي مهربون هيچکس ديگه عاشق نبود"