بي تو احساس درد دارم : شايد اين همان دلتنگي باشد
تورا ديگر ندارم : شايد اين بازي زندگي باشد
دل دل مــي کــردم بــبـيـنـم هر روز تـــــورا
نيستي اينجا ، نيستي در زندگيم ،ديگر نيستي! چرا چرا چرا؟؟؟
بـي تــو شـوق زندگـي مـ ـرا تـرک کــرده اســت
تنها اشک است که بغض گلو و دلتنگي هايم رادرک کرده است
بوسه هايت را تازه مي کنند قطره اشک هايم هر روز
به يــاد لبـــهاي گرمـ ـي که ميهمـان گونه هايم بود ديــروز
شايد تو هرگز مال من نبودي که چنين تنها شده ام
ديروز باغمت گذشت مثل امروز ... انگار بي توبي فردا شده ام
زندگي يک شکنجه که پر شده از بي حوصلگي هاي تلخ
ديگر نمي خواهم زنده بمانم وقتي يارم به آغوش ديگري رفت