اي خداي بزرگ...
منم بنده اي که حتي با تو هم سياست ميکند
با اينکه تو از سر او آگاهي... برايت سجاده آب ميکشد
اين منم...
بنده اي که حالا حالاها ياد تو نيست...
اما وقتي در گرفتاري مي افتد...با تو دوست ميشود
خدايا ...اگر همه پولدار بودند
...اگر همه به عشقشان رسيده بودند
...اگر همه بيمار نبودند
...اگر اوضاع همه رو براه بود
....اصلا کسي ياد تو مي افتاد؟؟؟
...واقعا چه بنده هاي منفعت طلبي داري!!
...خدا (خودت)بهت صبر بده
اسير عذاب دردناک شدنم..فراري ميدهد مرا..از خودم..از آينه..از آدم ها..
دل را..