مست و پريشون و خـــــــــــــــراب
در به در اين کوچه ها بايد شد تا نفس کشيد هواي عاشقي را
بارانش طعم دلتنگي دارد و ندارد
صدايش ترانه مي سرايد و مي نوازد
بايد گم شد ، محو شد ، رفت
بايد زير باران مستي کرد