کمی معجزه لطفا ..
برایم کمی معجزه در فنجانم بریز..
بگذار معجون عشقت را با معجزه ی " ماندنت " سر بکشم ..
دلم تویی میخواهد
که از تمام ِ " من " رهایم کند ..
یکی مثل تو باید باشد که مهر " باطل شد " بزند
بر تمام ِ این " تنهایی "..
یکی مثل تو رها , آزاد و بی هیچ پایبندی
به قوانین ِ غم شناختی ِ دنیا
جایی باید باشد ؛ درست مثل آغوش تو
که مامن احساسات دنیاست ,هرچه هست و هرچه نیست
لحظه ای باید باشد مثل لحظه ی تلاقی نگاهت با نگاهم
که تمام ِ گیتی ِ عاقلانه آتش بگیرد
در این شور عاشقانه ..
کوانتوم کلامت انقلابی ست در برج ناقوس ِ ذهنم
با تلنگرش مال تو میشود حواسم تمام و کمالم
حسی باید باشد ؛ از آن حس هایی که
ماده اش خنده ی توست ..
اصلا تمام ِ بُعدهای شناخته شده کم می آورند در پیش پای کشف کردن تو ..
تو همان هزارتوی بی انتهای ابعادی
در این گستره ی دوست داشتن
من تو را برای ما شدن میخواهم..
moonlover
26.2.94