سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همین امروز عصر..

فهمیدم که فریدون مشیری بی او به چه حالی از کوچه گذشت...

وقتی که بی تو از آن کوچه گذشتم و از فشار بغض رمق از پایم کشیده شد..

و چشمانی که تا عمق دلشان میسوخت..


کاش پدر مرا برای انجام کاری به آن کوچه نمیفرستاد...






تاریخ : سه شنبه 90/7/26 | 8:27 عصر | نویسنده : MoonLover | نظرات ()

و عشق یعنی ...

گاهی بار سفر را بستن و رفتن....

و من یعنی..

آن چشمان منتظری که اشکهایش راه رفته ی تو را از غبار فراموشی میشوید ...

و تنهایی یعنی..

آن همیشه همدم و همراه من، که نگذارد از بغض نبودنت همچون پرستوی در قفس مانده دق مرگ شود..

و قفس یعنی..

آن لحظه شومی که باور قلب کوچکم شد که تقدیر مرا با پر سیمرغ ننگاشته اند...

و تو یعنی..

آن سفر کرده ز من...

اگر چشمانی باشد که برای سخاوت نگاهت اشک بریزد، زندگی به تمام رنج هایش می ارزد...


MoonLover







تاریخ : شنبه 90/7/23 | 11:34 عصر | نویسنده : MoonLover | نظرات ()


مرا برای اشکهایی که میریزم دیگر محکوم نکن.....

بگذار بریزد این خستگی از چشمانی که دیگر سویی ندارند..






تاریخ : سه شنبه 90/7/12 | 12:4 صبح | نویسنده : MoonLover | نظرات ()

عنوان ندارد این تنهایی وخیم..

تا چند روز پیش عجیب دلم میخواست, باز همان شوم که بودم..و در میان این واژگان پرسه میزدم..

حالا دیگر نه میخواهم و نه حتی تلاشی میکنم ...


بگذار بگویند بی معرفتم..

اصلا که باشم..آن روزها که لبریز از معرفت بودم, تمامش را خرج کردم..

حالا به خودم هم رحم نمیکنم..


زخمی تر از هر سطر یک غزل ترانه ام..

راست راست راستش را هم که بخواهی, من دیگر من هم نیستم..

اینه را هم دیروز از فشار یک بغض و بهت و خشم عجیب با لگد شکستم..

حالا دیگر آینه ای هم نیست که بخواهم آبرویی بخرم برای دو چشمی که خیره و مات نگاهم میکردند...


چند خط پایین تر از بیقراری, دارم دورغ های تو را هجی میکنم..


یک روز تو به من دروغ میگفتی و میدانستی دروغ میگویی, من اما نادانسته باور میکردم.

کم کم کار به جایی رسید که سعی کردم دانسته حتی, دروغ هایت را باور کنم..

اما امروز...

من دروغ هایت را باور نمیکنم, اما تو خودت دروغ هایت را باور کرده ای...


آن اوایل موقع دروغ گفتن چشمانت در حدقه میچرخید و زبانت در دهان..امروز اما نگاهت ثابت است و زبانت میچرخد..

میرسد روزی که نه نگاهی بچرخد برای من, نه زبانی..


از اولش همه مون یک دروغ خوشگل بودیم ...







تاریخ : شنبه 90/7/9 | 8:27 عصر | نویسنده : MoonLover | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.